اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب)

ساخت وبلاگ
حرفام و به در میگم دیوار گریه می کنه از غمم روز و شبم بسیار گریه می کنه پا میشم عقده هام و دود کنم بره هوا با یه بغض از ته دل سیگار گریه می کنه میزارم سر رو بالشت اما خوابم کجا بود جیرجیرک تا دم صبح صد بار گریه می کنه می دونی چرا شبا همه جا تاریک میشه؟ تا که هیچ کس نبینه دلدار گریه می کنه وقتایی که بارونه عاشقا دوستش دارن اما من فکر می کنم اون یار گریه می کنه پا میشم با چندتا آهنگ دلم و خام کنم اما خوب که گوش میدم گیتار گریه می کنه دارم از درد میگم آی آدما اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

فصل پاییز همان فصل بهار است، چنین دل داده همچو من همسفر هجر نگار است، چنین دل داده روزها را به تماشای گلش بود که شد فصل خزان خشکی صورتش از ماتم یار است، چنین دل داده زردی صورت او رنگ جدایی ست خمار از دوری تا که بویش برسد لحظه شمار است، چنین دل داده تو به اوهام خودت فکر نکن خوش بر و رو خوشحال است آب راحت به گلویش زهر مار است، چنین دل داده سیل اشک است این برگ درختان که خوش آهنگ و نواست این نشان ها از دو چشم اشکبار است، چنین دل داده #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

مستیه چشمای تو شراب شیراز نداره تن من بی عشق تو که بال پرواز نداره مستیه چشمای تو حال و هوای می خونه ست داشتن دستای تو آرزوی این دیوونه ست اون دو تا چشم سیات رو هر کی که پلک بزنه عین اون آدمیه که دم به دم پیک بزنه اشک من بی زبونه، با زبون بی زبونی میگه که عاشقته تو لیلی آسمونی مستیه توی چشمات کاشکی بشه برای من لحظه بی کسی هات میشه بیای سرای من؟ رد پای تو هنوز رو آرزوهای منه جون سپردن واسه تو آخر رؤیای منه #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب ●▬▬▬๑ اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

به دل خسته ما آتش بیگانه زده باغ پر میوه ما آفت گلخانه زده هر شب و روز به ما گفته که ما اهل دلیم قیل و قالی که زبان دل بی دانه زده جوجه آخر پاییز برای خودتان این سخن ها همگی دشمن این خانه زده این چه کفری ست خدایا شررش بر سر ماست ناله مرغ چمن بر دل دیوانه زده شهسواری که دل آرام شود در بر او این دل ما ز پی اش نعره مستانه زده #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب ●▬▬▬๑ اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

آسمانم شده غوغا دل پر از دود و سیاهی آتش غم زده دلها ما به دنبال پناهی خانه شد ظلم و تباهی برکه بی آب و علف شد عاشقان سرها به زانو بارالها خود گواهی وعده ها شد سر خرمن دل عاشقان چه خون شد آی خدا خیلی تشکر بابت فسق و تباهی خیلی شکرت که ندادی اون همه روزهای روشن ما رو چه به روز روشن رو سرها بَه چه کلاهی به خودت قسم که خونه بجای اشک تو چشامون آی خدا خودت ظهور کن همه راه ها شده چاهی #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب ●▬▬▬๑ اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

به دل دارم هزاران درد خفته ولی خاکم ببین در خون نهفته سزاوار چنین روزی نبودیم ولی گل از میان خون شکفته همین خون ها شده آبی به ریشه همین فریادها یزدان شنفته دگر رنگ از رخ دشمن پریده که کاوه پاشده دیگر نخفته فریدون، آرش و بابک خروشان دل دشمن ببین آتش گرفته #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب ●▬▬▬๑ اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

آمدم آباد باشم نگذاشت از خرابی ها جداشم نگذاشت آمدم از بی کسی دادی زنم تا که پر سوز و نوا شم نگذاشت آمدم در خلوتم جاری شوم تا که همراه خداشم نگذاشت من برای با تو بودن آمدم ترس از شاید نباشم نگذاشت این همه گل های پرپر را ببین آمدم دفع بلا شم نگذاشت با چنین بغضی که پنهان مانده است او که نه حتی هواشم نگذاشت که من اینجا ساکت و آرام باشم آمدم آزاد باشم نگذاشت #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب ●▬▬▬๑ اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

غمی در سینه دارم به وسعت کل کیهان غمی که تار و پودم شده سوزان سوزان غم نامردمی هست که بر جان ها فکنده همه دژخیم و ظالم نشسته جای یزدان همه درگیر جنگیم یه جنگ نا برابر خدایا فرصتی ده کمی در حد امکان دلم خون شد که یاران که ایران غرق ماتم غم دور از مروّت شرر هم همچو باران ببین ای خاک پر مهر که فرزندان به خون اند همه خواب و خیالات شده درگیر اکران الا ای مادر مهر قسم بر خاک پاکت به ما آرامشی ده تو را جان دلیران #سیدمحمدباقرعلوی_شهاب ●▬▬▬๑ اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

ما که نسل سوخته ایم دل به جمعه دوخته ایم کلی باور خراب تو دلا اندوخته ایم چیزی نیست که خوش باشیم با اونا به روزگار یه دل ساده داریم که اونم عاشق یار سفرهای جور واجور خوشی های رنگارنگ همه خواب و خیاله اما خواب های قشنگ دیگه ما میخوایم فقط توی بیداری باشیم چشامون رو باز کنیم با خدا آشنا شیم خدامون فقط میگه آدما آدم باشیم واسه هم خوبی بخواین پشت هم باهم باشین اگه دنبال منی چشماتو ببند ببین همه جا کنارتم تو کنار من بشین واسه هیچکی بد نخواه به کسی بدی نکن اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12

دل بستیم به هر چه بی خودی دشمن ما شده خودی و نا خودی دل بستیم به بند واهمه چرا کسی ندید کسی تو آینه دل دادیم به هر چه شد نشد یکی بیاد بگه قصه ی ما چه شد؟ دل دادیم برای اون قفس به جان ما شده شرر نفس نفس دل شد چون پیاله بی سبو برای این وطن شده بگو مگو دل شد چون عزای مادری برای طفل خود خدا تو قادری ما هستیم غریبه ی زمان تو را به جان عشق بده کمی امان ما هستیم فدای اون دلی که توش محبته برای آدمی ما هستیم همه تا آخرش برای زندگی برای باورش ما هستیم تا پای جون اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) ...
ما را در سایت اشعار سید محمد باقر علوی (تخلص: شهاب) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabpoem بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:12